فلسفه تجلیل امام حسین(ع) از اصحاب خود
قصه عجیب مرحوم فیض در باره جملهای که حضرت اباعبدالله(ع) در تجلیل از اصحابش در شب عاشورا بیان فرمود!
_____________
يكى از علماى قم براى من نقل مىكرد كه مرحوم فيض درباره اين جملهاى كه از حضرت امام حسين (ع) نقل شده است كه ايشان در شب عاشورا فرمودند:
من اصحابى بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم، مىگفت من باور نمىكنم چنين چيزى را امام فرموده باشد.
گفته بودند چرا؟
گفته بود مگر آنها چهكار كردند كه امام بگويد اصحابى از اينها بالاتر نيست؟آنهايى كه امام حسين را كشتند خيلى آدمهاى بدى بودند؛ اينهايى كه امام حسين را يارى كردند كار مهمى انجام ندادند. هر مسلمانى جاى آنها مىبود، وقتى مىگفتند فرزند پيغمبر، امام زمان در دست دشمن تنها مانده است، قهراً مىايستاد.
يك شب در عالم رؤيا ديد كه صحراى كربلاست، امام حسين با هفتاد و دو تن در يك طرف، لشكر سى هزار نفرى دشمن هم در طرف ديگر.
آن جريان به نظرش آمد كه موقع ظهر است و مىخواهند نماز بخوانند.
حضرت امام حسين(ع) به همين آقا فرمودند شما جلو بايستيد تا ما نماز بخوانيم (همانطور كه سعيد بن عبد اللَّه حنفى و يكى دو نفر ديگر خودشان را سپر قرار دادند)
دشمن تيراندازى مىكرد.
اين آقا رفت جلو ايستاد. اولين تير از دشمن داشت مىآمد. تا ديد تير دارد مىآيد، خم شد.
ناگاه دید كه تير به امام اصابت كرد. در همان عالم خواب گفت:
اسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّى وَ أَتوبُ الَيْهِ،عجب كار بدى كردم! اين دفعه ديگر نمىكنم.
دفعه دوم تير آمد. تا نزديك او شد دومرتبه خودش را خم كرد.
چند دفعه اين جريان تكرار شد؛ ديد بىاختيار خم مىشود.
در اين هنگام امام به او فرمود: انّى لا اعْلَمُ اصْحاباً خَيْراً وَ لا افْضَلَ مِنْ اصْحابى
من اصحابى از اصحاب خودم بهتر نمىشناسم. يعنى تو خيال كردهاى هر كه كتاب خواند مجاهد مىشود؟!
* مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(آشنايى با قرآن(1 - 5)) ج26، صص: 325-324- با ویرایش